Jungkook [part 7]
" ا/ت "
صبح از خواب بلند شدم دیدم روی مبل خوابیدم . دست و صورتم رو شستم . بوی خوشمزه ای حس کردم
جونگ کوک : اه بیدار شدی . صبح بخیر
ا/ت : صبح تو هم بخیر. صبحونه درست کردی ؟ جونگ کوک : اهومم دیشب شام تو درست کردی حالا باید من جبران کنم:) بفرمایید اینم رامیون( نودل کره ای)
ا/ت : ممنون
چند دقیقه بعد
.........
دینگ دینگ ( زنگ خونه )
بلند شدم و در رو باز کردم
چند تا مرد با کت و شلوار مشکی جلوی در وایساده بودن
ا/ت : بله با کسی کار دارید .
مرد : شما باید با ما بیاید ا/ت : چرا
مرد : نمیتونیم بگیم . ا/ت : پس منم نمیتونم همین جوری بیام
میخواستم در رو ببندم که هلم دادن
ا/ت : آه
جونگ کوک بلند شد
جونگ کوک : هی چیکار می کنید . (داد)
مردا منو بلند کردن و دستم رو گرفتن و کشیدن ، بردن داخل ماشین و ماشین حرکت کرد .
صبح از خواب بلند شدم دیدم روی مبل خوابیدم . دست و صورتم رو شستم . بوی خوشمزه ای حس کردم
جونگ کوک : اه بیدار شدی . صبح بخیر
ا/ت : صبح تو هم بخیر. صبحونه درست کردی ؟ جونگ کوک : اهومم دیشب شام تو درست کردی حالا باید من جبران کنم:) بفرمایید اینم رامیون( نودل کره ای)
ا/ت : ممنون
چند دقیقه بعد
.........
دینگ دینگ ( زنگ خونه )
بلند شدم و در رو باز کردم
چند تا مرد با کت و شلوار مشکی جلوی در وایساده بودن
ا/ت : بله با کسی کار دارید .
مرد : شما باید با ما بیاید ا/ت : چرا
مرد : نمیتونیم بگیم . ا/ت : پس منم نمیتونم همین جوری بیام
میخواستم در رو ببندم که هلم دادن
ا/ت : آه
جونگ کوک بلند شد
جونگ کوک : هی چیکار می کنید . (داد)
مردا منو بلند کردن و دستم رو گرفتن و کشیدن ، بردن داخل ماشین و ماشین حرکت کرد .
۵۹.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.